فتح شهرتاریخی بابل بدست کوروش هخامنشی در سال539 قبل ازمیلاد
در ادامه ی مطالب خواهیم خواند :
(ما جرای فتح شدن شهر بابل توسط قوای ایرانی و به رهبریت کوروش بزرگ
و
نوشته شدن اولین قانون دادگستری و منشور حقوق بشر)
منشور
حقوق بشر
2548 سال پیش ، در چنین روزی – 13 اکتبر سال 539 قبل از میلاد ، شهر تاریخی بابل به دست کوروش هخامنشی فتح شد .
کوروش برای تصرف بابل که قلعه و دیوارهای بسیار مستحکم و نفوذ ناپذیری داشت ، دستور داد که مسیر رود دجله را تغییر دهند ؛ زیرا رود دجله از داخل شهر بابل عبور می کرد . پس از این اقدام و تغییر مسیر آب دجله از مجرای ورودی آب به شهر بابل وارد شد . شهر بابل که در قسمت جنوبی بین النهرین قرار داشت ، در زمان بخت النصر به اوج قدرت و عظمت خود رسیده بود . مردم شهر بابل در سال 514 قبل از میلاد بر ضد داریوش هخامنشی قیام کردند و سرانجام پس از یک دوره جنگ های داخلی ، هنگام حمله اسکندر مقدونی ، بابل به تصرف یونانیان درآمد و به تدریج روبه انحطاط گذاشت .
13 اکتبر را " پروفسور بلیک " به استناد کتب دینی در دایره المعارف کلیسای مسیح درج کرده است و آن را کاملاً دقیق می داند . تصرف قلمرو امپراتوری بابل به دست ارتش ایران در 29 اکتبر همین سال ( 16 روز بعد ) تکمیل شد و در همین روز ( 29 اکتبر 539 پیش از میلاد ) اعلامیه تاریخی کوروش که از آن به عنوان نخستین " منشور ملل و حقوق انسان " نام برده می شود و سفال نبشته اش معروف به استوانه کوروش موجود است ، صادر شد . مورخان اروپایی بر پایه محاسبات تقویم نگاران این قاره ، 12 اکتبر 539 پیش از میلاد را روزی نوشته اند که کوروش وارد شهر بابل ، پایتخت یک امپراتوری به همین نام شد که قلمرو آن تا مدیترانه ( لبنان امروز ) امتداد داشت .
تصرف بابل در بیستمین سال ایجاد دولت واحد ( مرکزی ) ایران ( در سال 559 پیش از میلاد که مبدأ تاریخ نیز قرار گرفته بود ) و اعلام تصمیم کوروش به ایجاد امپراتوری ایرانی مرکب از مناطق مسکونی سه طایفۀ پارس ، ماد و پارت که هر سه طایفه از قبیله بزرگ آرین ها ( آریایی ها ) بر پایه برخی نظریه ها به فلات ایران مهاجرت کرده و برای خود دولت های محلی تشکیل داده بودند و از میان برداشتن همه دشمنانشان صورت گرفت . پدر کوروش از پارس ها و مادرش از مادها بود . به این ترتیب 12 یا 13 اکتبر سال 539 پیش از میلاد را سال روز تحقق تصمیم کوروش به تأسیس امپراتوری ایرانی می دانند .
باید توجه داشت که ایرانیان یگانه قومی بودند که در عهد باستان ، بر خلاف سایر ملل معاصر خود ، بت پرست نبودند و از مدنیت پیشرفته ای برخوردار بودند و ضمن مهر و محبت فراوان نسبت به یکدیگر ، رعایت قانون و اخلاق نیز از خصوصیات بارز آنان بود .
مضمون آن قسمت از منشور کوروش که در آن به طور اختصاصی مردم بابل مورد خطاب قرار گرفته اند به این شرح است :
بابلیان نباید نگران باشند ، احدی به اسارت گرفته نمی شود . اموال کسی مصادره نخواهد شد ، مگر پس از رسیدگی کامل به جرمی که مرتکب شده و پس از تأیید شخص او ( کوروش ) . سربازان فاتح حق خرید بدون پرداخت عوض و نیز چشمداشتی به مال دیگران نخواهند داشت و بدرفتاری نخواهند کرد و اگر تخلفی دیده شود ، کوروش شخصاً رسیدگی خواهد کرد و . . .
کوروش سپس اسیران بنی اسرائیل را که پاره ای از آنان از سال 586 قبل از میلاد در بابل بازداشت بودند ، آزاد کرد و به هزینه ایران به اوطان خود باز گردانید و هزینه تجدید بنای مساکنشان را از خزانه دولت پرداخت کرد . وی همچنین دستور داد بنادر صور و صیدا در فنیقیه ( لبنان امروز ) که توسط بابلی ها ویران شده بودند ، با هزینه ایران بازسازی شوند . نبو کدنزر دوم ( بخت النصر ) امپراتور بابل در حمله سال 586 میلادی به مناطق ساحلی مدیترانه خرابی های فراوان به بار آورده بود و یهودیانی را که در برابرش مقاومت کرده بودند ، به بابل منتقل و به عنوان اسیر در این شهر بازداشت کرده بود .
کوروش از بابل به فرعون مصر که قدرت بزرگی در جهان آن روز بود ، پیام فرستاد که اگر بر ضد ایران توطئه نکند و در صدد تعرض بر نیاید ، اطمینان داشته باشد که سرزمینش مور حمله قرار نخواهد گرفت . کوروش این پیام را پس از آن فرستاد که شنید فرعون نگران حمله ارتش ایران است و به این ترتیب از او رفع نگرانی کرد .
کوروش هنوز در بابل بود که اعلام کرد از آن پس شهرهای همدان ، شوش و بابل پایتخت نوبتی ایران خواهند بود تا تبعیضی میان شهرها نباشد . از نظر او همه شهرهای ایران هم عرض خواهند بود ؛ ولی پس از مرگ ، مایل است او را در " پاسارگاد " دفن کنند و در هرجا که بمیرد ، کالبدش باید به پاسارگاد پارس منتقل شود .
تاریخ نشان داد که این وصیت دقیقاً به اجرا درآمد و آرامگاه او – مردی که مورد احترام جهانیان است و در کتب دینی از او به نیکی یاد شده است – در پاسارگاد قرار دارد و گذشت زمان هنوز به آن گزند وارد نساخته است .
منشور حقوق بشر کوروش یا استوانه کوروش( CYRUS HUMAN RIGHT CYLINDER ) استوانه ای سفالین است که در سال 539 پیش از میلاد به فرمان کوروش دوم هخامنشی فرمانروای ایران ساخته شد و دور تا دور آن مجموعه ای از سخنان و دستوراتش به خط میخی بابلی نقش شده است . این استوانه که به عنوان " منشور حقوق بشر " در جهان شناخته می شود ، در پایه های شهر بابل قرار داده شده بود .
اکتشاف
در حدود سال 1285 خورشیدی ( 1882 – 1879 ) به هنگام کاوش های باستان شناسی در بابل در میان رودان ، هرمزدر سام – باستان شناس بریتانیایی آسوری تبار – این استوانۀ سفالین را یافت که شامل نوشته هایی به خط میخی بود . جنس این استوانه از گلُ رَس است ، 23 سانتی متر طول و 11 سانتی متر عرض دارد و دور تا دورش در حدود 40 خط به زبان اکدی و به خط میخی بابلی نوشته شده است . بررسی ها نشان داده که نوشته های استوانه در سال 539 پیش از میلاد به دستور کوروش و پس از شکست نبوکدنزر ( بخت النصر ) و گشوده شدن شهر بابل ، نویسانده و به عنوان سنگ بنای یادبودی در پایه های شهر بابل قرار داده شد . در حال حاضر این لوح سفالین استوانه ای در بخش " ایران باستان " موزه بریتانیا نگهداری می شود
ساخت منشور
کوروش دوم هخامنشی پس از تسخیر بابل ، در آنجا تاج گذاری و عفو عمومی اعلام کرد . او ادیان بومی را آزاد گذاشت و برای جلب محبت مردم میانرودان ( بین النهرین ) ، مردوک را که کهن ترین خدای بابل بود ، به رسمیت شناخت و او را نیایش کرد و سپاس گفت . او هیچ انسانی را به بردگی نگرفت و سپاهیانش را از تجاوز به مال و جان رعایا بازداشت .
او تمامی کسانی را که به اسارت به بابل آورده شده بودند ، گرد هم آورد و منزلگاه آنها را به ایشان بازگرداند و همچنین قوم یهود را نیز از اسارت و بیگاری در بابل آزاد کرد .
به دستور کوروش ، شرح وقایع و دستورهای وی روی یک لوح استوانه ای سفالین نگاشته شد و به عنوان سنگ بنای یادبودی در پایه های شهر بابل قرار گرفت .
جایگاه
این سند که به عنوان نخستین منشور حقوق بشر شناخته می شود ، در سال 1971 میلادی در سازمان ملل به شش زبان رسمی سازمان منتشر شد و هم اکنون بدلی از این منشور در تالار ورودی ساختمان اصلی سازمان ملل متحد در شهر نیویورک نگهداری می شود .
برگردان
کوروش پس از معرفی خود و دودمانش و شرح مختصر فتح بابل ، می گوید که تمامی دستاوردهایش را با کمک و رضایت مردوک خدای بابلی به انجام رسانده است .
وی سپس بیان می کند که چگونه آرامش و صلح را برای مردم بابل و سومر به ارمغان آورده و پیکر ایزدانی را که نبوکدنزر از نیایشگاه های مختلف برداشته و در بابل گردآوری کرده بود ، به نیایشگاه های اصلی آنها در میانرودان و غرب ایران برگرداند .
پس از آن ، کوروش می گوید که چگونه نیایشگاه های ویران شده را از نو ساخته و مردمی را که اسیر پادشاه های بابل بودند ، به میهن شان برگردانده است . در این نوشته اشارۀ مستقیمی به آزادی قوم یهود از اسارت بابلیان نشده ؛ اما با مطالعه و پژوهش منابع دینی و تاریخی مشخص شده است که آزادی آنان بخشی از سیاست کوروش پس از فتح بابل بوده است که در بخش مختلفی از عهد عتیق کتاب مقدس بازتاب یافته است .
متن منشور کوروش را برای نخستین بار دکتر " عبدالمجید ارفعی " از خط میخی به فارسی ترجمه کرد .
گزیده ای از مشهورترین بخش آن ، آورده می شود
منم کورش ، شاه جهان ، شاه بزرگ ، شاه توانمند ، شاه بابل ، شاه سومر و اکد ، شاه چهار گوشۀ جهان . پسر کمبوجیه ، شاه بزرگ . . .
نوه کورش ، شاه بزرگ . . . نبیرۀ چیش پیش ، شاه بزرگ . . .
آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم ، همه مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند . در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم . مردوک خدای بزرگ دل های پاک مردم بابل را متوجه من کرد . . . زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم .
ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد . نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید . وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تکان داد . . . من برای صلح کوشیدم .
من برده داری را بر انداختم ، به بدبختی آنان پایان بخشیدم . فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند . فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند .
مردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد . . . او برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت . ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم . . .
من همه شهرهایی را که ویران شده بود ، از نو ساختم . فرمان دادم تمامی نیایشگاه هایی را که بسته شده بودند ، بگشایند . همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم .
همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند ، به جایگاه های خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم . همه مردم را به همبستگی فراخواندم . همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که نبوکدنزر بدون واهمه از خدای بزرگ بابل آورده بود ، به خشنودی مردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم . بشود که دل ها شاد گردد .
بشود خدایانی که آنان را به جایگاه های مقدس نخستین شان بازگرداندم ، هرروز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند ! بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند ! بشود که آنان به خدای من مردوک بگویند : " به کوروش شاه ، پادشاهی که تو را گرامی می دارد و پسرش کمبوجیه ، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار . "
من برای همه مردم جامعه ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم .
سلامتیش صلوات