شکست محاصره آبادان بزرگترین رویداد جنگ تحمیلی بود
شکست محاصره آبادان بزرگترین رویداد جنگ تحمیلی بود
جنگ در حالی آغاز شد که هنوز بیش از نوزده ماه از پیروزی
انقلاب اسلامی در ایران نگذشته و نظام جمهوری اسلامی تثبیت نگردیده بود و در گوشه
و کنار کشور حوادث مختلفی روی میداد که امنیت ملی کشور را تهدید نموده و یکپارچگی
و آرامش آن را در معرض خطر قرار میداد. سپاه پاسداران و کمیتههای انقلاب اسلامی
و نیروهای مردمی هنوز انسجام کافی و سازمان یافتهای نداشته، و از لحاظ آموزشهای
نظامی در مراحل اولیه و ابتدایی این تخصص قرار داشتند و تصور روشنی از توان و
کارآیی خود نداشتند؛ ارتش جمهوری اسلامی ایران در حال انطباق خود با ارزشها و
هنجارهای انقلاب و درگیر با مسائل ناشی از تجدید سازمان و به ویژه پاکسازیهای
نیروی انسانی خود و در عین حال به شدت درگیر رزم در مناطق آشوبزده در غرب، شمالغرب،
جنوبغرب و پارهای مناطق شمالی کشور بود.
تحولات ارتش و فشارهای وارده از درون و بیرون آن و تلاش
ضد انقلاب برای تضعیف و حتی انحلان این سازمان سبب گردید که ارتش قدرت و توان رزمی
خود را در مقابل عراق که اساس استراتژی بازدارندگی آن بود تا حدود بسیار زیادی از
دست بدهد.
هجوم عراق به کشور جمهوری اسلامی ایران با این فرض طرحریزی
شده یود که ارتش نظام جدید جمهوری اسلامی ایران فاقد توان لازم برای مقابله است،
اگر چه این مطلب صحت دارد که ارتش دچار مشکلات و صدمات روحی، پرسنلی، آموزشی،
سازمانی و تعمیر و نگهداری تجهیزات و وسائل خود شده بود، اما از زمینة مطلوب
تجهیزاتی، آموزش و سازمانی بهره داشت و به شدت نسبت به امنیت کشور و حراست از
انقلاب اسلامی احساس مسؤولیت میکرد و لذا آمادگی لازم را برای رفع مشکلات امنیتی
کشور و بحرانهای گوناگون از جمله وضعیت جنگی به سرعت به دست آورد. و انقلابیون
ارتش و مدیران میانی آن و کارکنان پایور بدنه آن نقش اساسی در مسیر را دارا بودند.
آغاز هجوم سراسری عراق
جنگ رسمی و همهجانبه با تهاجم نیروی هوایی عراق به ۱۹ نقطة مهم از جمله پایگاههای هوایی
غرب کشور و فرودگاه مهرآباد تهران، در ساعت ۱۴ روز ۳۱
شهریور ماه ۱۳۵۹ آغاز گردید و
نیروهای زمینی ارتش عراق از شمال قصرشیرین تا خرمشهر تجاوز سراسری خود را آغاز
کردند.
نیروهای زمینی ارتش عراق در ۳ صحنه عملیاتی تقریباً مستقل به جبهه
به خاک ایران حمله کردند:
الف) صحنه عملیاتی جنوب. (استان خوزستان):
سپاه ۳ عراق شامل ۵
لشکر، ۳ لشکر زرهی و ۲
لشکر مکانیزه با هدف تصرف خرمشهر ـ آبادان، بستان ـ سوسنگرد ـ اهواز ـ دزفول و
اندیمشک.
نیروی زمینی عراق با استعداد ۲۰۰۰۰۰ نفر در ۱۲ لشکر و در قالب ۳ سپاه سازمان یافته بودند که در تابعیت سازمانی وزارت دفاع قرار داشتند اقلام عمده تجهیزات نیروی زمینی عراق عبارت بودند از:
۲۸۵۰ دستگاه تانک، ۱۵۰۰
دستگاه نفربر زرهی و یگانهای موشکی زمین به زمین از نوع اسکاد که تقریباً تمامی
این تجهیزات ساخت شوروی و ضمناً ۱۲۰۰
نفر مستشار روسی و ۱۵۰ کوبائی نیز در خدمت ارتش بعثی بودند.
در آغاز تهاجم عراق به ایران تنها لشکر ۹۲ زرهی به اضافه یکی دو گردان پیاده از
لشکر ۲۱ پیاده و گروه رزمی ۳۷ زرهی از مرکز پیاده شیراز دفاع از
خوزستان (جبهه جنوبی)، و تیپ ۸۴ پیاده خرمآباد و لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه دفاع از جبهه میانی
(استانهای کرمانشاه و ایلام) را بر عهده داشتند و باید متذکر شد که در این زمان
یگانهای ذکر شده از لحاظ تجهیزات و پرسنل دارای مشکلات و نواقص نسبتاً فراوانی شده
بودند و بدین ترتیب در لحظه تهاجم عراق در مقابل ۱۲ لشکر مهاجم عملاً کمتر از چهار لشکر ایرانی قرار داشتند یعنی
یک توان رزمی ۱ به ۳، و به همین جهت روزهای آغازین جنگ با قدرت ابتکار عمل دشمن و
غافلگیری نیروهای خودی همراه شد، اما این وضعیت دیری نپایید و تقریباً در همان
ماههای اولیه سال اول جنگ نیروهای جمهوری اسلامی ایران که با تجدید سازمان و تقویت
خود آمادگی رزمی مناسبی کسب کرده بودند شروع به آزادسازی بخش عمدهای از مناطق
اشغالی در داخل خاک خود نمودند.
مقاومت
بررسی مراحل اولیه جنگ نشان میدهد که ارتش جمهوری
اسلامی ایران علیرغم عدم برابری توان رزمی (از نظر کمی نه کیفی) با دشمن، موفق
گردید تهاجم عمومی ارتش عراق را ظرف هفته اول جنگ متوقف نماید، به نحوی که صدام
حسین رهبر رژیم عراق تقاضای آتشبس فوری نمود که البته به علت حضور نیروهای عراقی
در بخشهای غرب و جنوبغرب ایران و اشغال مناطقی بالغ بر ۱۵،۰۰۰ کیلومتر مربع، این تقاضا مورد قبول
نظام جمهوری اسلامی ایران قرار نگرفت. راهبرد (استراتژی)
عملیاتی جمهوری اسلامی ایران در این سال عبارت بود از:
مرحله اول
تسریع در سدکردن پیشروی ارتش عراق و تثبیت نیروهای
متجاوز؛
مرحله دوم
تقویت توان نیروهای موجود و کسب آمادگی برای اجرای عملیات متقابل و آزادسازی مناطق اشغالی.
همانطور که قبلاً هم گفته شد مرحله اول تقریباً ظرف ۷ ـ ۱۰ روز اول نبرد عملی گردید و ارتش عراق وضعیت پدآفندی به خود گرفت، البته همچنان در کناره شهرهای سوسنگرد و خرمشهر به حملات خود برای تصرف این شهرها ادامه میداد که نهایتاً در آبان ماه موفق به اشغال بخش شمالی خرمشهر شد ولی بالاخره نتوانست سوسنگرد را تصرف نماید. در این مرحله نیروی هوایی و هوانیروز و توپخانه ارتش جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از ادامه پیشروی دشمن نقش بسیار مؤثری ایفا نمودند.
مرحلة دوم حدود یک سال طول کشید و در این مدت نیروی زمینی ارتش موفق گردید لشکرهای ۷۷ پیاده خراسان، لشکر ۲۱ پیاده تهران(حمزه)، لشکر۱۶ زرهی قزوین، تیپ ۵۵ هوابرد شیراز، و گروههای ۱۱، ۲۲، ۳۳، ۴۴ و ۵۵ توپخانه صحرایی و سایر یگانهای پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدمات رزمی را در مناطق عملیاتی وارد عمل کرده و ضمن تقویت جبهههای جنوب، غرب و شمالغرب، اقدام به بازسازی نیروهای خود در ابعاد پرسنلی، آموزشی و تعمیراتی نموده و توان رزمی خود را تا سطح مطلوبی ارتقاء داد. همزمان با این اقدام، نیروی زمینی دست به حملات محدودی در جبهههای مختلف زد که هدف از این حملات عمدتاً کسب اطلاعات رزمی از دشمن، نشان دادن روحیه آفندی و سازش ناپذیری نیروهای نظامی در مقابل تجاوز دشمن، کسب تجربه عملیاتی، وارد آوردن خسارات و تلفات به دشمن، بهبود مواضع پدآفندی خودی و تصرف عوارض سرکوب و حساس و همچنین آزادسازی مناطق اشغالی در حد مقدور و ممانعت از استقرار دشمن در عوارض حساس زمین بود.
در طول سال اول جنگ، نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران مرکب از ارتش جمهوری اسلامی ایران و عناصر کوچکی از سپاه پاسداران، نیروهای بسیج آن هم نه در سازمانهای تاکتیکی و ساختار عملیاتی و جهادگران جهادسازندگی بود.
برای تضعیف و عقب راندن دشمن اقداماتی مانند جاری کردن آب رودخانههای کرخه و کارون، در مواضع دشمن و یا کندن کانال و نقبزدن زیر مواضع دشمن نیز برای کمک به فعالیتهای دفاعی صورت گرفت.
یک نکته قابل اهمیت در سال اول جنگ، فعالیتهای شدیدی بود که برای سازمان دادن جبههها و قرارگاههای عملیاتی و سر و سامان دادن به وضع یگانها و جبههها به عمل آمد به نحوی که کمتر از شش ماه اول، جبههها بر خلاف اوایل جنگ وضعیت مشخص و روشنی به خود گرفته و نحوة استقرار و موقعیت نیروها در هر منطقه و مواضعی کاملاً برمبنای ارزیابی تهدیدات و اصول تمرکز و صرفهجویی صورت گرفت و این امر کمک بسیار اساسی برای طرحریزیهای بزرگ و اساسی بعدی کرد.
کسب اعتماد به نفس
از همان ماه اول جنگ حمله به دشمن آغاز شد و جمعاً در سال اول حدود ۴۰ عملیات آفندی در سطوح لشکر، تیپ و گردان در جبهههای مختلف اجرا گردید و حدود ۷۲ عملیات ایذایی و گشتی رزمی نیز به عمل آمد که برآورد میشود. تلفات و خسارات قابل توجهی را به دشمن وارد کرده باشند.
اگرچه تعدادی از این عملیاتها با موفقیت قرین نبود ولی حداقل توانستند روحیه تهاجمی پایدار رزمندگان ایران را به دشمن بعثی نشان داده و از این بابت نتایج مثبتی را کسب نموده و دشمن را از راهبرد تهاجمی به پدافندی مجبور ساخت.
به طور خلاصه در سال اول جنگ، نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران، بسیج مردمی، جهاد سازندگی و گمجن عشایری گروه جنگهای نامنظم دکتر چمران ضمن ارائه یک مقاومت دلیرانه و تاریخی با کسب پیروزیهایی مانند: فتح تپههای اللهاکبر و میمک و تپههای مدن آبادان، شکستن محاصره سوسنگرد و آزادسازی آن، بیرون راندن متجاوز از گیلانغرب و کوی ذوالفقاری آبادان و عملیات دارخوین، توانست رشد روحی و تجربی رزمی خوبی را به دست آورده و اعتماد به نفس قابل توجهی را کسب نماید. در پایان سال اول جنگ نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با به پایان بردن مرحله طرحریزی و تهیة مقدمات لازم برای شکستن محاصره آبادان، آماده اجرای عملیات آفندی بزرگ گردیده بود که اولین آنها در نخستین روزهای آغاز سال دوم جنگ با نام «عملیات ثامنالائمه» برای شکست محاصره آبادان با موفقیت کامل به اجرا درآمد.
درود بر رزمندگان اسلام